جدول جو
جدول جو

معنی چک گیتن - جستجوی لغت در جدول جو

چک گیتن
پا گذاشتن، گرفتار شدن، مماس شدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ جُ مَ گَ تَ)
پاره شدن. شکافته شدن. دریده گشتن:
سر فور دیدند پر خون و خاک
همه تنش گشته بشمشیر چاک.
فردوسی.
بدیدندش از دور پر خون و خاک
سراپای گشته بشمشیر چاک.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ / یِ وَ دَ)
بی پرده و صریح گفتن چیزهایی را که عادتاًدر پرده و به کنایه گویند. صدع. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
بی پرده و صریح گفتن چیزهائی را که عادتاً در پرده و به کنایه گویند
فرهنگ لغت هوشیار
بند زدن چینی
فرهنگ گویش مازندرانی
پس انداز کردن، پس گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
مماس شدن، برخورد کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کشاله ی ران
فرهنگ گویش مازندرانی
برخاستن صدای خفیف و کنایه از: اتفاق افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
چک بییتن
فرهنگ گویش مازندرانی
جستجو کردن، گشت و گذار، جستجو کردن، گشت و گذار
فرهنگ گویش مازندرانی
برخورد کردن، به هدف اصابت کردن، مماس بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
میان دوپا
فرهنگ گویش مازندرانی